کتاب مردی به نام اوه ، اثر جذاب و لذت بخشی است که در فضایی کمیک و در عین حال تراژیک، روایتگر داستان زندگی پیرمردی عبوس و به ظاهر بداخلاق است به نامِ “اُوه” که همسرخود “سونیا” را از دست داده و به تنهایی زندگی میکند. “اوه” که بسیار عاشق همسرش بوده، پس از مرگ او با آدم های دیگر و در کل دنیای بیرون ارتباط برقرار نمیکند و دائماً اوقات تلخی دارد و از دستِ زمین و زمان شاکی است!
“اوه” فردی به شدت منضبط و بسیار پایبند به اصول اخلاقی است. کسی که معتقد است که همه چیز باید سر جای خودش باشد و نسبت به آدم ها و اتفاقات پیرامونش نظر چندان مساعدی ندارد. او که همسرش را-کسی که باعث شده بود اُوۀ رنج دیده برای مدتی طعم زندگی را بچشد- را از دست داده و به دلیل کهولت سن از کار نیز بیکار شده است، احساس میکند که دیگر کاری برای انجام دادن ندارد و به آخرِ خط رسیده است بنابراین دائماً به خودکشی فکر میکند تا هر چه زودتر بتواند نزد همسرش برود. اما هر بار توسط فردی و یا اتفاقی که به طور ناخواسته مانع او میشوند، در رسیدن به هدف خود ناکام میماند.
نهایتا با ورود “پروانه” شخصیت ایرانی داستان، زنی خوش قلب، مهربان و خوش مشرب مسیر زندگی اُوه کاملا دگرگون میشود…