داستان منصوره و پشت سرگذاشتن سرطان به مدد طبیعت و سفر
در مقاله امروز مینشینیم پای صحبتهای بانویی طبیعتگرد و قوی که به مدد طبیعت و سفر، بیماری سرسخت سرطان را پشت سر گذاشت.
امروز قراره با خانم گردشگر و طبیعتگردی آشنا بشیم که شنیدن داستان زندگیشون شخصا برای خود من بسیار انگیزهبخش و جذاب بود.
خانمی قوی و با اراده که با چنگ انداختن به طبیعتگردی و سفر، انگیزهای قوی ساختند برای غلبه بر بیماری سخت سرطان.
با من باشید تا حالا بنشینیم پای حرفهای منصورهخانم عزیز و داستان زندگی و تجربههاشون را از زبان خودشون بشنویم.
منصوره هستم، متولد سال ۱۳۳۳ و ساکن مشهد.
از جوانی اهل سفر و طبیعت بودم و بخش مهمی از زندگیم را این ماجرا تشکیل میداد. در ابتدا جنبه تفریح و سرگرمی سفر برای من پررنگ بود ولی از یکجایی به بعد که یکسری اتفاقات ناگوار در زندگیم افتاد و با چالشهای جدی زندگی مواجه شدم، جنبه دیگری از مزیتهای سفر و طبیعت برای من آشکار شد.
از جمله این اتفاقات ناگوار که اشاره کردم از دست دادن همسرم ، برادرم و همینطور درگیرشدن خودم با بیماری سرطان بود.
دیگر سفر رفتن و طبیعتگردی صرفا جنبه تفریح و سرگرمی برایم نداشت و تبدیل شده بود به یک ابزار برای مواجه شدن با غمها و ناراحتیها و چالشهای زندگیم
سفر وگشتوگذار و طبیعت برای من یک فرصت طلایی است که خودم را رها از هرگونه تنش و نگرانی ببینم واحساس سلامتی و جوانی کنم و از همه مهمتر هربار با دیدن شگفتیها و زیباییهای آفرینش، عمیقا احساس شادی کنم و خدا را باتمام وجود شکر کنم.
من قدرت و معجزه طبیعت و سفررفتن و دور شدن از روزمرهها را زمانی به چشم دیدم که با موضوعات چالشبرانگیز زندگیم مواجه شدم و شک ندارم و مطمئنم که اگر طبیعت و سفر نبود، من نمی توانستم بر بیماری سرطان غلبه کنم و درواقع مهمترین انگیزه من برای به دست آوردن سلامتی، این بود که دوباره بتوانم سفرها و طبیعتگردی هایم را ادامه دهم.
طبیعت برای من بزرگترین دارو بود و هست و هنوز هم هر زمان که احساس می کنم موضوعی ناراحتم کرده یا جایی کم آورده ام، به طبیعت پناه می برم.
یکی از خاطرات جالب من روزی است که تحت درمان بیماری سرطان در بیمارستان بستری بودم و پسرم که به ملاقاتم آمده بود، یک باتوم کوهنوردی جدید برایم خرید و آن را بالای تختم گذاشته بودم تا بعد از بهبود و ترخیص از بیمارستان دوباره کوه رفتن را شروع کنم.
من بسیاری از شهرهای ایران را دیده ام و همینطور خیلی از کویرها و آبشارها وکوهها و سفرهایی خارج از کشور هم داشته ام منجمله برخی کشورهای اروپایی.ولی اگر قرار باشد که نوع خاصی از سفر را انتخاب کنم، بیشک انتخاب من طبیعتگردی است بهواسطه اینکه همیشه عامل مهمی در آرامش روح و روانم بوده است.
من از سفررفتن گروهی با همسنسالهای خودم بسیار لذت میبرم و به همسالان خودم هم به شدت سفر و بخصوص طبیعت را توصیه میکنم که علاوه بر حس و حال خوبی که سخاوتمندانه به انسان تزریق میکند درمان آلام ودغدغه های روحی وذهنی است.
منابع :
- مکالمه تلفنی با خانم منصوره ریاضی تهران